مانا رشیدی

مانا رشیدی

روانشناس

اينكه اولين جرقه هاى اشتياق به دانستن درباره ى مسائل روانشناختى از چه سنى در ذهن من  زده شد، بر مى گرده به دوران نوجوانى ام و سن پرورش هويت!
من نوجوانى ام را با سوداى رواندرمانگر شدن به سر بردم و هويتم عجيب با اين حرفه عجين شد. پس وارد مقطع ليسانس در رشته ى روانشناسى بالينى در دانشگاه تهران مركز شدم و ٤ سال پربار را در كنار اساتيد بزرگ اين رشته گذراندم. بعد از پايان دوره ى كارشناسى از آنجايى كه شديداً علاقمند به كار بالينى بودم يك سال طرح اختيارى خود را در بخش اعصاب و روان بيمارستان شهيد لواسانى گذراندم كه دستاورهاى علمى فوق العاده اى براى من به همراه داشت. در حال كسب تجربه بودم كه تصميم گرفتم مدرك زبانم را بگيرم و براى ادامه تحصيل به انگلستان بروم، كارهاى پذيرش به موفقيت انجاميد اما اين در حالى بود كه نتايج آزمون كارشناسى ارشد در ایران مبنى بر قبولى ام در دانشگاه شهيد بهشتى در رشته ى روانشناسى بالينى كودك و نوجوان من را سر دوراهى قرار داد! رفتن يا ماندن؟! من انتخاب كردم كه بمانم در كشورم، براى هموطنام و عزيزانم. اين چيزى بود كه روح مرا ارضاء مى كرد. پس دو سال فراموش نشدنى من در دانشگاه شهيد بهشتى شروع شد و تمام تلاشم را كردم كه از حضور اساتيد نابم بياموزم و بياموزم. دوران كارشناسى ارشد هم به اتمام رسيد و تازه نفس وارد فضاى كار و تجربه شدم. دوره هاى كارورزى بسيارى رو در كلينيك هاى معتبر سپرى كردم و در كنارش مطالعه ى مدون و هر روزه ام منجر به قبولى من براى ادامه تحصيل در مقطع دكترى رشته روانشناسى تربيتى در دانشگاه خوارزمى شد و بعد هم قبولى در آزمون جامع دکتری و سپس اخذ پروانه ی اشتغال از سازمان نظام روانشناسی ایران كه مهر تأییدی شد برفعالیت قانونی من در این حرفه!

اکنون که صرف نظر از رنگ، نژاد و طبقه اجتماعی اقتصادی افراد با عشق کار می کنم سعی دارم که به وظایف حرفه ای خود متعهد باشم و دلسوزانه از سلامت روان انسان ها محافظت كنم.