امروزه دامنه ی ارائه­ ی خدمات روانشناسی و مشاوره فوق العاده گسترده می باشد. همه ی مردم دوست دارند بدانند چگونه می توانند فرزندان سالم و هوشمند داشته باشند؟ چگونه می توان از آسیب پذیری های روان­شناختی و لغزش های رفتاری فرزندان پیشگیری نمود؟ چگونه می توان بستر خلاقیت و نوآوری در کودکان و نوجوانان را فراهم نمود؟ چگونه می توان از اسارت اضطراب، افسردگی و وسواس فکری-عملی نجات پیدا کرد؟ چگونه در تصمیم گیری ها انتخاب مناسب داشته باشیم (انتخاب دوست، همسر، شغل و رشته ی تحصیلی)؟ از سوی دیگر تردیدی نیست که روانشناس و مشاور در فرایند “ارتباط مؤثر” با مراجعین خود لازم است مجهز به ویژگی های علمی، حرفه ای و اخلاقی مشخصی باشند.

روان درمانگر خوب کسی ست که:

  • پروانه اشتغال تخصصی برای روان درمانی را از “سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ی کشور” یا “سازمان بهزیستی” کسب کرده باشد. این بدان معناست که گزینش های حرفه ای که توسط نهادهای ناظر صورت گرفته است تأیید کننده ی تخصص و مهارت روانشناس برای انجام فعالیت حرفه ای در این حوزه می باشد.

  • به طور اختصاصی در یک حوزه ی مشخص فعالیت داشته باشد.

 از آنجا که روان درمانی در حوزه های متفاوتی صورت می گیرد؛ من جمله زوج درمانی، خانواده درمانی، درمان کودک و نوجوان، درمان های فردی اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب، وسواس و…؛ که فعالیت در هر کدام از این حوزه ها سالیان سال مطالعه، تجربه و درایت می طلبد، درمانگر خوب و حرفه ای کسی ست که وقت، انرژی و تمام تلاش تخصصی خود را به یک یا حداکثر دو شاخه از این علم اختصاص داده باشد. این در حالی ست که هستند به اصطلاح درمانگرانی که ادعای درمان در تمامی این حوزه ها را دارند و هستند گروهی از درمانجویان که این ادعا را شاخصه­ی کفایت یک درمانگر می دانند. قابل ذکر است که در روانشناسی عمومی تمامی دانشجویان این علم لازم است اطلاعاتی کلی در تمامی این حوزه ها کسب کنند و به کلیات این علوم آگاهی داشته باشند اما این دانش کلی نباید موجب احساس همه توانی یا همه فن حریف بودن در روانشناس شود چرا که تخصص جز با محدود سازی حوزه ی علاقمندی و فعالیت حرفه ای به دست نمی آید.

  • نیاز مراجع را به خوبی تشخیص می دهد

جلسه ی اول تا سوم زمان کافی و مناسبی برای روان درمانگر است که بتواند نیاز مراجع را تشخیص دهد و با او در میان بگذارد. با توجه به این مسئله که ما درمانگران سر و کارمان با ماشین نیست که یک قانون و روش مشخص در تمامی مراجعین به نتایج مفید و مؤثر بیانجامد، ما با انسان (پیچیده ترین مخلوق هستی) مواجه هستیم بنابراین روان درمانگر حاذق باید نیاز هر فرد را به طور اختصاصی ارزیابی کند تا به دنبال آن طرح درمان متناسبی پی ریزی شود.

  • پل زدن به جلسه قبل را به خوبی انجام می دهد

در شروع هر جلسه، مروری بر جلسه ی قبل و دنبال کردن آنچه که درمانجو از جلسه ی درمان قبلی برداشت کرده و همچنین پیگیری بابت اجرای تمرینات رفتاری، می تواند فرایند بهبودی را تسهیل کند (البته لازم به ذکر است که این مورد در درمانگران رویکردهای شناختی-رفتاری قابل انتظار است و در درمانگرانی که با رویکرد تحلیلی که جلسات با “تداعی آزاد” درمان می کنند عمل پل زدن به جلسه قبل جایگاهی ندارد)

  • تعصب و غرض ورزى و يكسو نگرى در نگرش او بسيار كمرنگ است و ذهنى انعطاف پذير و خلاق دارد كه او را قادر مى سازد يك حقيقت را از ديدگاه هاى متفاوت بنگرد و ارزش های شخصی خود را تحمیل نکند.

زمانی که درمانگران طی جلسه با سوالاتی از طرف مراجعان مواجه می شوند ارزش هایشان را به دو صورت بیان می کنند:

  1. مشاورانی که عقاید بی قید و شرط دارند و ارزش هایشان را بر مراجع اعمال می کنند
  2. مشاورانی که ارزش هایشان را از کارشان دور نگه می دارند. این دسته معمولاً ابراز عقیده نمی کنند

اما اساساً به عقیده ی من، روان درمانگر خوب طی فرایند روان درمانی فضایی ایجاد می کند که مراجع بتواند ارزش هایش را صادقانه بیان کند و سپس با کمک درمانگر تصمیم به اصلاح ارزش هایی بگیرد که برایش کارایی لازم را ندارد تا ضمن در نظر گرفتن”اصل خود مختاری مراجع” به او کمک شود.

ذهن خلاق و منعطف درمانگر کمک می کند تا با آفرينش ابزارهاى تازه و كاربردى مختص به درمانجو اكتشافات ديگرى پرورش دهد و با پرسشگرى هاى به جا ذهنى خلاق، پرسشگر و سنت شكن در مراجع پرورش دهد. الزاماً هر كسى كه به مدرسه و دانشگاه راه مى يابد، ذهن خلاق ندارد. جامعه اى به استقلال مى رسد كه به دور از تعصبات و تبعيض هاى نژادى، اجتماعى و اقتصادى بتواند ذهنش را پرورش دهد و درمانگرى قابل مى تواند اين گشودگى و كليشه شكنى را در ذهن درمان جو ايجاد كند.

  • قائل به اصل رازداری است و اعتماد مراجع را جلب می کند. درمانگر خوب جز در مواردی خاص (مانندخطر جانی) تحت هیچ شرایطی نباید گفته های مراجع در اتاق درمان را فاش کند

  • برای استقلال فکری مراجع اهمیت قائل است

اغلب در روند درمان، مراجعین ما تمایل دارند تا افسار زندگی شان را به درمانگر بسپارند تا از مسئولیت و عواقب اعمال و افکار خود به راحتی شانه خالی کنند. اما یک درمانگر حاذق با علم به ضعف های شخصیتی درمانجو او را از تله ی وابستگی و پیچیدن نسخه های حاظر و آماده به سمت اندیشیدن، تفکر و چالش های ذهنی سوق می دهد تا استقلال فکری و اعتماد به نفس از دست رفته را به دست آورند. به اصطلاح به جای ماهی خوردن (ارائه جواب مسئله) به آن ها ماهیگیری (چگونگی حل مسئله) یاد دهند.

  • روان درمانگر خوب “علاقمند به مردم” است یعنی صرفاً یک عالِم بالقوه که علوم روانشناسی را خوب مطالعه کرده، نیست. بلکه تمایلات انسان دوستانه، پاسخ های عاطفی همدلانه و ابراز وجود یک درمانگر است که می تواند کیفیت فعالیت حرفه ای اش را بالا ببرد . تحقیقات قابل توجهی گویای این حقیقت است که افرادی که جذب علم خالص می شوند (مانند دانشمندان) با کسانی که جذب هنر و علوم انسانی می شوند (مانند روان درمانگران) از نظر خلق و خو متفاوتند. عموم مردم در تصورات خود هنرمندان و روانشناسان را دوست دارند اما برای دانشمندان احترام قائلند چرا که دانشمندان تحت تسلط “کنترل خود” قرار دارند اما روانشناسان و هنرمندان تحت تأثیر مفهوم “بیان خود” هستند و از آن جا که رواندرمانی یک هنر است (هنر درک عواطف بیمار و بازخورد مناسب و بجا) در نتیجه “علاقه ی اجتماعی” و “ابراز رفتارهای نوع دوستانه” و همچنین “همدلی” یکی از ویژگی های مهمی هستند که باید یا به طور ذاتی در شخص درمانگر وجود داشته باشد و یا اینکه پرورش داده شود.

امید است که در آینده ای نه چندان دور در دانشگاه های کشورمان و همچنین سازمان های ناظر بر کیفیت عملکرد روانشناسان شاهد همت و پیگری مجریان در آموزش و اجرای “اصول اخلاق حرفه ای” باشیم